در سال 546 پ.م کوروش بنیانگذار هخامنشي کشور ليدي را تسخير نمود و اکثر مناطق يونانى نشين را زیر سلطة خود در آورد ، بجز کشور ليدى به نواحى تصرف شده که در آنها ضرب سکه رايج بود اجازه داد که مثل قبل به ضرب سکه هاى محلى ادامه دهند و تنها ضرب سکه هاى سلطنتی کرزوس را متوقف نمود. کوروش هخامنشي با اينکه متوجه لزوم سکه و تأسيس ضرابخانه شده بود ولى مرگ به او اين فرصت را نداد. لذا داريوش هخامنشي (522-486 پ .م ) نخستین کسي بود که در ايران بضرب سکه اقدام نمود. وى سکه هاى طلا و نقره بنام هاى (دريک Daric و شکل يا سيگلوی Siglos) به ترتيب به وزن 8.4 گرم و 5.6 گرم ضرب نمود. بر روى سکه تصوير شاه هخامنشي به شکل کماندار پارسي ديده مي شود که به علامت نيايش خداى بزرگ اهورمزدا ، زانوزده و کمانى را در حال کشيدن زه و در دست ديگر نيزه اى دارد. در پشت سکه نيز چند فرورفتگي مشاهده مي شود . همچنين سکه اى از داريوش سوم بدست آمده است که بجاى نيزه خنجرى را بدست گرفته است . سکه هاى نخستین هخامنشي بنام سکه هاى شاهي معروف بوده است. قدرت مالى هخامنشيان بسيار زياد بوده بطوري که مزد هر سرباز خازجي که براى ارتش ايران کار ميکرده است يک سکه طلا "دريک" در ماه بوده است. در سراسر ايران هخامنشي ضرابخانه هاى سلطتنى بنابر آنچه که احتياج بود سکه ضرب مي کردند ولى در مواقع لزوم بروز جنگ فرمانروايان يا ساتراپ هاى محلى که اطراف پادشاه مامور تشکيل و تدارک سازوبرگ و جنگ افزار بودند سهم بيشتري براى ضرب سکه از خزانه سلطتني دريافت مي کردند از ساتراپ هاى هخامنشي که در تاريخ ايران نام آنها برده شده است مانند داتام- پاره و فرناباد که مدتها فرمانروايى کيليکيه و سوريه و بابل را داشتند سکه هاى با ارزشى در مجموعه موزه ملى موجود مي باشد.

از انواع ديگر سکه هاى هخامنشي سکه هاى پادشاهان و ساتراپ های تابع مانند شاهان قبرس و فينيقيه و امراي کاري ، ليسى، آراد مي باشند که مدتها زير نظر دولت هخامنشي در آمدند و استقلال داخلي پيدا کرده و سکه ضرب نمودند. از سکه هاى بسيار جالب سکه هاى صيدا را ميتوان نام برد. در يک طرف اين سکه نقره نقش کشتي جنگي و در طرف ديگر نقش اردشير سوم هخامنشي را سوار بر گردونه اى بسيار زيبا ميبينيم (358-326 پ .م ) . بر سکه نقره ديگرى نقش اردشير دوم کمان بدست ايستاده و در پشت سکه نقش کشتى جنگي با بادبان نقر شده است (744-358 پ .م )که با مشاهده اين سکه ميتوان به تاريخ دريانوردي ايران در دوره هخامنشي و وضع کشتي هاى جنگي و اهميت آنها پي برد.

در ميان پادشاهان باستاني كمتر فرمانروايي را مي يابيم كه مانند داريوش به اين خوبي دريافته باشد كه كاميابي يك ملت بايد بر بنياد اقتصادي سالم گذاشته شود . داريوش مي دانست كه ابتدا بايد يك دستگاه منظم از وزن ها و اندازه ها داشته باشد . يك نمونه رسمي از اين اندازه ها ارش شاه است كه مانند خط كشي از سنگ آهن سياه با اندازة 118 اينچ است و نام و عنوان داريوش روي آن اصل اعتبار آن را نشان مي دهد . بعضي تصور كرده اند كه داريوش اولين كسي است كه نخستين سكه ها را در ايران رواج داد . داريوش بي آنكه سكه هاي سابق را از رواج اندازد ، پولي به اسم دريک در ايران رواج داد . اين سكه طلا از سكه طلاي كرزوس كه در ليدی زده مي شد سنگين تر بود . مقارن با اين سكه طلا پولي از نقره زدند كه به شكل يا سيكل معروف است . وزن سكه هاي نقره 10/5 بود ، بنابراين مي توان استنباط كرد كه نسبت نقره به طلا در آن زمان يك به سيزده و ثلث بوده است . مسكوكات ذكر شده در ايران و ممالک تابعه رواج داشت و ماليات ها و حقوق ساخلوها و غيره با اين سكه ها پرداخت مي شد . ولي بايد در نظر داشت كه دريك را كم سكه مي زدند و در مجموع سکه ها در خزانه هاي ايران بيشتر از شمش بود . به همين جهت عده دريک هايي كه تا زمان ما باقي مانده است كم است . ظاهراً ساتراپها مجاز بودند سكه نقره كم ارزش و مس بزنند ، اين نوع سكه ها غالباً در آسيای صغير و فينيقيه زده مي شد . ولي در سكه های مزبور در خارج از ايالت آنها حكم جنس را داشت . سكه طلا فقط همان دريک بودند كه فقط شاه مي توانست ضرب كند ، روی سكه های هخامنشي تاريخ نيست اما از صورت شاهان مي توان تاريخ آنها را تقريباً معين كرد . حدس مي زنند كه نخستین سكه داريوش در سال 516 ق.م زده شده است . بر يک طرف دريک ها صورت تيراندازی از پارس است كه يک زانو را به زمين زده و زه كمان را مي كشد . دو دريكي و نيم دريكي خيلي كم به دست آمده است .

داريوش نسبت به سكه ها و بدون غش بودن آنها بسيار حساس بود ، چنانچه هرودت مي گويد : يكي از عواملي كه آريانه حاكم مصررا اعدام كرد اين بود كه سكه اي از نقره زد كه كامل العيار بود ، اگر چه ولات حق زدن سكة نقره را داشتند ولي كامل العيار بودن سكه ها داريوش را خوش نيامد. داريوش علاقه داشت كه عيار پول طلا دريک و پول نقره شیكل هميشه يک اندازه باشد و هيچ نقطه اي از امپراطوري ايران در پول طلا و نقره بيش از ميزان مقرر غش نمي زدند . به همين جهت پول ايران مرغوب ترين پول دنيای قديم بود و مورد اعتماد تقريباً تمام كشورهاي دنياي قديم بود . حتي اگر داريوش متوجه مي شد كه ضرابخانه ها كه زير نظر ساتراپها كار مي كردند بيش از اندازه در سكه ها غش زده اند ، به شدت برخورد مي كرد ، نمونه آن والي باختر بود كه به شدت مورد مجازات قرار گرفت .

 در بين سكه هاي هخامنشي ، به سكه هايي بر مي خوريم كه از لحاظ هنري ممتازند ، در يک روي سكه ها شاه سوار بر اسب و بر روي ديگر نقش كشتي نقر شده است . پس از داريوش بزرگ بعضي از ممانک و ساتراپها ، البته به ندرت اجازه يافتند كه جداگانه سكه ضرب كنند ، روي سكه به خط و زبان آن منطقه اي بود كه سكه را در آنجا ضرب مي كردند . اما بيشتر به خط آرامي بود . زيرا خط ميخي مخصوص كتيبه ها بود و برروي سكه به كار نمي رفت . در اين دوره تهيه و به كار اندازي سكه در معاملات نه تنها در امور بازرگاني داخلي و خارجي تسهيلاتي فراهم كرد . بلكه به توسعه بانكها كه به تدريج رونق مي گرفتند نيز كمك مؤثري كرد . در اواخر عهد هخامنشي دو دريكي نيز ضرب مي شد. همواره بر اثر ورود مسكوكات ، تجارت داخلي شايد سريعتر از تجارت خارجي توسعه مي يافت . همچنين سكه ، فعاليت بانک ها را توسعه داد . شاهنشاهي هخامنشي برای بانک ها امكاناتي بوجود آورد كه تا آن زمان سابقه نداشت . در زمان هخامنشيان بانک های خصوصي تأسيس شد . شاهان هخامنشي خراج را به شكل جالبی انبار مي كردند . آنها طلا يا نقره را ذوب مي كردند و درون كوزه اي مي ريختند . وقتي كه كوزه پر مي شد ، آن را انبار مي كردند و هنگام نياز آن قدر كه لازم بود از كوزه ها را مي شكستند و سكه ضرب مي كردند . هنگامي كه اسكندر شوش را تصرف كرد ، با مقدار زيادي شمش خام روبرو شد كه خام نگهداري مي شد . درباره خراج در زمان كوروش و كمبوجيه هيچگونه ضرورت وجود پول را ايجاد نمي كرده است چون اقوام خراج خود را به صورت فلزات گرانبها پرداخت مي كردند . با وجود اين سكه هاي طلايي ليدي بوسيله هخامنشيان مورد استفاده قرار مي گرفتند . البته اين امكان هم وجود دارد كه كروزئيدهاي نقره منحصراً در زمان تسخير سارد بوسيلة كوروش ضرب و رايج شده و به اين ترتيب عملاً نقش پول پادشاهي را بازي كرده باشند .


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 24 آذر 1394برچسب:سکه,سکه های دوره هخامنشی, | 19:27 | نویسنده : عارف بساکی |

 

سکه‌های دوره ساسانی از طلا و نقره و مس و برنج و سرب و گاهی از فلزات مرکب: ‌مس و قلع و سرب بوده است. سکه‌های زرین را دینار و سیمین را درم "Drachm" و پول خورد مسین را پشیز "Unit" می‌نامیدند. سکه‌های کوچک نقره هم به نام دیوبول (نیم درم)، اوبول و دانگ (یک ششم درم)، همیوبول (یک دوازدهم درم) بوده است. سکه های نقره "یک درم" در وزن های 3.50 تا 4.20 گرم دیده شده اند. و سکه های چهار درهم سیمین با وزن حدود 13.7 گرم می باشد، از سکه‌های نقره زیاد و در نواحی مختلف ایران و افغانستان کنونی، به‌ دست آمده ولی سکه طلا نادر و کمیاب است و جهت آن نیز واضح است. زیرا طلا بیشتر برای زینت‌آلات مورد استفاده قرار گرفته و چون ارزش زیادتری دارد، در تغییر سلسله‌ها و تحولات تاریخی، بیش‌تر به یغما رفته و یا به مسکوک جدید تبدیل گردیده است. اردشیر پایه گذار سلسله ی ساسانی به ضرب  چندین نوع سکه پرداخت که بسیاری از این سکه ها خیلی خوب ضرب شده و دارای ارزش هنری نسبتا  بالایی هستند و پس از او  شاپور شیوه ی اردشیر را  در ضرب سکه ادامه داد و سکه های زیبایی به سفارش وی ضرب  نمودند. سکه های آن بر دو روش صورت شاه و پدرش پاپک به‌طور وضوح نقش شده و بر روی نوع دیگر آن شکل اردشیر از روبرو نقش گردیده و پشت آن نقش آتشدان است و روی آن " خداپرست خدایگان"و"مزدیسنا بغ" نوشته شده. خوشبختانه تقریباً همه سکه های شاهان ساسانی پیدا شده است. از سکه‌های ساسانی پاره‌ای زیاد به دست آمده و فراوان است، مانند سکه‌ی خسروپرویز که تقریباً 37 سال سلطنت کرد و چندین مرتبه سکه زد. ولی سکه‌ی پوراندخت بسیار کم‌یاب است.
تا زمان بهرام، عنوان روی سکه‌ها، ملکان ملکا، شاهان شاه، بوده ولی از آن به بعد، ملکان ملکا ایران و انیران، نوشته شده است. در بیش‌تر مسکوک‌ها، از زمان بهرام پنجم (420-438 م) به بعد، القاب پادشاه نوشته شده و پشت سکه، عموماً شکل آتشدانی است که در وسط دو نفر قرار گرفته. پشت سکه‌ی شاهان محلی فارس در زمان سلوکی‌ها و اوایل پارت‌ها نیز شکل آتشدانی بوده است.
سکه‌های شاهان ساسانی هر کدام به نقش خود آن‌ها مزین بوده است.
عنوان خدایگان از زمان یزدگرد دوم به بعد از روی سکه‌ها برداشته شد، کلمات ملکان ملکاومن (از) هزوارش و از لغات آرامی بوده که بدان شکل نوشته می‌شد ولی تلفظ آن پهلوی بوده است.

در روی سکه‌های ساسانی، نام شهرهایی که سکه در آن‌جا زده شده با علامت اختصاری مشخص گردیده است. مثلاً: "ست" علامت شهر استخر، "بز" علامت شهر بزم قباد (شهری در میان رودان که قباد آن را بنا کرده بود)، "رام" علامت شهر رامهرمز، "اب" علامت شهر ابرکوه، "ابر" علامت شهر ابرشهر (یکی از شهرهای خراسان) "اهم" علامت شهر اهمتانا (همدان)، "مر"علامت شهر مرو، "ای" علامت شهر ایران، "فر" علامت شهر فرغانه، "شی" علامت شهر شیرجان، "از" علامت شهر زرنک، "سک" علامت شهر سکستان، "ارت" علامت شهر اردشیر خوره، "ام" علامت شهر آمل، "دا" علامت شهر داراب‌گرد و… عده شهرهایی که در آن‌ها سکه زده می‌شده تا 115 شهر نوشته‌اند.

  اکثر سکه‌های ساسانی تاریخ داردند و ابتدای سلطنت پادشاه، روی آن نوشته شده و مثلاً روی یکی از سکه‌های انوشیروان که در سال چهل و چهارم سلطنتش زده شده، نوشته "چهارچهل". عبارت سکه‌ها، تقریباً به یک مضمون و این‌طور بوده است، مزدیسن بغ … ملکان ملکان ایران و انیران "منوچیتری من یزتان" یعنی "خداپرست خدایگان …، شاهنشاه ایران و غیر ایران آسمانی از نژاد خدایان" و در سکه‌ی شاهان زن، به جای ملکان ملکان، ملکتان ملکت نوشته شده. پشت سکه‌ها، جمله‌ی "نورا … شاه" یعنی "آتش … شاه" ‌نوشته شده. آخرین سکه ساسانی از یزدگرد سوم است که در سال بیستم پادشاهی‌اش یعنی همان سالی که در مرو کشته شد، در یزد زده شده است ولی در تبرستان تا اواخر قرن دوم هجری (حدود سال 195 ق) سکه‌ی پهلوی دیده شده و به طوری که نوشته‌اند تا حدود قرن پنجم هجری همین رویه را معمول می‌داشته‌اند.
پس از فتح ایران به دست اعراب، مقدار زیادی سکه به دست اعراب افتاد که به هر یک از هزار نفر سرباز عرب، دوازده هزار درم رسید. سکه‌های ساسانی، نازک و ساده و تا حدی فاقد ظرافت و کار هنری است. مسکوکات شاهان بدوی به مراتب ظریف‌ تر از شاهان بعدی می‌باشد. سکه‌ی شاهان آخری، پهن‌تر و نازک‌تر و در زمان خسرو یکم به حد اعلای بزرگی رسیده است.مورخین ارمنی نوشته‌اند که هنگام به تخت نشستن هر شاهی، مقدار سکه‌ای که در خزانه موجود بوده، ذوب و به نقش شاه جدید، سکه زده می‌شده است.

در اوایل اسلام، همان سکه‌های ایرانی و رومی میان مسلمین رواج پیدا کرد و به تدریج که دایره‌ی شخصیت و نفوذ خود را گسترش دادند، مبادرت به ضرب سکه کردند. سکه‌های نخستین اسلام مخلوطی از طرح و نقوش ایرانی و عربی بود. به قول "مقریزی"، نخستین خلیفه‌ای که در اسلام سکه زد، عمربن خطاب در سال 18 هجری بوده است و سکه‌هایی با نقش و طرح ساسانی زد که در بعضی از آن‌ها جمله‌ی "الحمدلله محمد رسول‌الله" و در برخی "لا اله الا هو" اضافه شده و پاره‌ای، قدیم‌ترین سکه اسلامی را متعلق به سال 28 هجری دانسته‌اند. در بصره هم سکه‌هایی، به نام درهم زدند ولی رواج پیدا نکرد. در سال 61 هجری در یزد سکه هایی زده شده که دور آن به خط پهلوی این عبارت "عبدالله زبیر امیر المومنین" نوشته شده ولی همه این سکه‌ها و بسیاری دیگر از سکه‌های متداول، همان سکه‌های ساسانی یا شبیه به آن با الحاق عبارات اسلامی که گاهی آن عبارات به خط عربی و گاهی پهلوی بوده است.


تاثیرات جنگ داخلی بر ضرب سکه در شاهنشاهی ساسانی

چنین می نماید که در شاهنشاهی ساسانی نظارت مرکزی دقیقی بر ضرب سکه وجود داشته است در واقع سکه های خسرو دوم بر وجود این تشکیلات مرکزی در اواخر سده ششم واوایل سده هفتم میلادی گواهی می دهند .دگرگونی سکه ها به صورت یکنواخت انجام می گرفت و با صرفنظر از چند استثناء ، تاثیر سازمان مرکزی ضرب سکه و کارایی حکومت ساسانی رانشان می داد . یک استثناء در این مورد ، در سال های نخستین فرمانروایی خسرو دوم دیده می شود . در طی دو سال نخست سلطنت خسرو دوم ، جنگ میان او و سردارش بهرام ششم ، که توانسته بود تاج بر سر نهد ، درگرفت . خسرو دوم بناچار از کشور گریخت و به بیزانس پناه برد .بی گمان در کشور پریشانی پدیدی آمد و دو سال نخست ، سکه های مختلفی برای آن دو زده شد و حتی در یک سال در یک شهر به نام هر دو آن ها سکه زدند بهرام در سال دوم (591م) به شمال شرق ایران رانده شد واو در آنجا برای آخرین بار سکه زد. خسرو دوم پس از آن ، توانست تصویر های سکه ها را اصطلاح کند و به جای تاج کنگره دار سال اول ، تاج بالدار با عبارت جدیدی بر گزیند .  سکه های خسرو دوم و تاجی که در سال های دوم تاسی و نهم شاهنشاهی اش بر گزید، تاج بالدار و نماد ایزد بهرام بود . این گزینش ، نشانه پیروزی او بر دشمن خودبود و عبارت "hwslwb GDH bzwd" " فره خسرو افزود " تائید ی است بر این حقیقت .
 در سال دوم سلطنت خسرو دوم هنوز پریشانی وجود داشت و این  دگرگونی با موفقیت انجام نشد . ما نمی دانیم دستورات تغییر طرح سکه ها چگونه صادر شد آیا زمینه طرح را به هر یک از ضرابخانه ها می فرستادند و درآنجا از آن رو نوشت برمی داشتند ،یا این قالب ها ی آن را به هریک از شهر ها می فرستادند تا در انجا از ان استفاده کنند ؟ امکان دیگر این است که به هریک از ضرابخانه ها یک قالب ساز می فرستادند . ما درباره سکه های تقلبی شاهنشاهی ساسانی آگاهی اندکی داریم ، ولی احتمالا ً وجود داشته اند ، زیرا معلوم است که در بیزانس تقلب سکه و قوانین مربوط به مجازات چنین جرائمی وجود داشت. اگر یک قالب را به ضرابخانه های مختلف می فرستادند ، طرح سکه های یکسان می شد ، حال آن که چنین نیست این احتمال نیز وجود دارد که نه قالبی واحد ، بلکه قلبسازی واحد را به سراسر شاهنشاهی می فرستادند اما سرشت پراکنده ضرابخانه ها این نظر را نا موجه می سازد . کلاً  به نظر می رسد که دوطرح مختلف برای سال دوم وجود داشته است چرا چنین اختلافی وجود داشت ؟ اگر این کار قالبسازی معینی بود در آن صورت با دونفر یا دو گروه از قالبسازان شاهنشاهی سر کار داشتیم که بعید به نظر می رسد . بنابر این این خلاف قاعده را باید در نتیجه آشفتگی شاهنشاهی ساسانی بداینم که سازمان مرکزی ضرابخانه های برای مدتی تضعیف شد . خسرو دوم پس از شکست بهرام ششم توانست بر همه ضرابخانه های کشور سلطه یابد و پس از سال سوم به نظر می رسد که ضرب سکه یکسان شده است و میزان تاثیر تشکیلات ضرابخانه ها در سکه های سال یازدهم نیز دیده می شود . در این زمان تصاویر سکه دوباره تغییر یافت . این تغییر عبارت بود از شکستگی در حلقه درونی روی سکه با واژه "bzwd" افزود این پدیده بر روی سکه های دیده می شود و آن را باید طرحی دانست که سازمان مرکزی ضرابخانه ها تعیین کرده بود.


تجارت در امپراتوری ساسانی

تمرکزگرایی دولت ساسانی تغییرات مهمی در تجارت آن دوره ایجاد کرد، علاوه بر آن استقلال شهرهای کاروانی سوریه و بین النهرین نیز از بین رفت. عموما بازرگانی تحت حکومت ساسانیان همراه با سلسله مراتب قانونی ، به خوبی سازماندهی شده بود.در اواخر سده چهارم میلادی تهاجم بدویان به آسیای مرکزی و ایران شرقی به طور قابل ملاحظه ای مانع تجارت در شرق شد. اما با این وجود ، توسعه دیوانسالاری پایدار در هر دو امپراتوری بیزانس و ساسانی و رشد اهمیت تجارت بین آنها و همچنین تجارت با شرق دور به پیشرفت در طول دوره خسرو یکم و جانشینانش کمک کرد.در این مدت سغدیان فعال ترین بازرگانان جاده ابریشم بودند. چینی ها، میوه، شراب، آثار فلزی (به خصوص از آهن)، زره، ظروف شیشه ای و همه نوع سرگرمی های سغدی را وارد می کردند. برای مثال اسلوب و مضامین هنری ایران ساسانی با طرح طاووس نر و اسب های بالدار روبه روی هم بر جامه های کتان ظاهر شد که در آسیای مرکزی، چین و حتی ژاپن عمومیت داشت. با این وجود اشیای کمی از این نوع و با منشا» ایرانی باقی مانده است.ساسانیان برای فروش کالا از مهرهای گلی استفاده می کردند. کشف مهر ساسانی در حفریات “مانتای” در سریلانکا بازتاب روابط تجاری بازرگانان ایرانی با سرزمین های دور دست است. نشانه های گستره تجارت بین المللی ساسانیان در آفریقا نیز مشاهده شده ، سکه های یافت شده در آن جا این مساله را تصدیق می کند. همچنین سفرنامه های باقی مانده از دوره ساسانی بر پیوستگی جاده های تجاری دلالت دارد که از سوریه و جنوب بین النهرین شمالی تا محل تلاقی دجله و فرات ادامه داشت، همان راهی که در دوره پارتیان نیز مورد استفاده بود. ضمن اینکه در امتداد تمام جاده ها عوارض و تعرفه از کاروان ها وصول می شد.رومیان و پارتیان به ترتیب جای خود را به بیزانسیان و ساسانیان دادند که بر سر کنترل تجارت مزبور با هم رقابت می کردند. علی رغم جنگ های همیشگی، در امتداد راه های اصلی نمایشگاه ها و بازارهایی برپا می شد و حجم تجارت دائما در حال افزایش بود.از کتب حقوق سریانی و "ماتیکان هزار دادستان" پهلوی این گونه استنباط می شود که تجارت ساسانیان تا حد زیادی در اختیار اتحادیه ها و شرکت ها یا خانواده های بازرگانی بوده که در زمینه قوانین و مقررات حاکم بر خرید و فروش تولیدات خبره بودند. از قوانین تقسیم  دارایی و توارث که در کتاب های قانون شرح داده شده تنها اندکی از آن باقی مانده است. به نظر می رسد مالکیت عمومی کالا، زمین و خانه ها شایع تر از مالکیت خصوصی بوده است. اصطلاح "hamdyh" (شراکت) نه تنها به روابط تجاری بلکه به سایر همکاری ها راجع به ساخت کانال های آبیاری و نظیر آن اشاره می کند.در ابتدا جریان تجارت به جای داد و ستد، بر پایه نظام پولی استوار بود. سکه های نقره با عیار بالا که دولت ساسانی ضرب می کرد به عنوان پول تا واحد تورفان ترکستان نیز مورد استفاده بودند. این سکه ها همچنین در تجارت با نواحی بالای رود ولگا در روسیه و دریای سیاه نیز دارای ارزش بود. تجارت اخیر حتی در مقیاسی وسیع تر در دوره اسلامی نیز تداوم یافت. درهم نقره ساسانی مدلی برای سایر پول ها در شرق شد. درهم نقره ساسانی مدلی شد برای سایر پول هایی که در شرق، به ویژه نزد هپتالیان و یا در واحد بخارا ضرب می شد.در خلال حاکمیت طولانی ساسانیان، این سکه فقط در موارد محدودی تحت تاثیر مسائل سیاسی، کم ارزش شد; یک بار در دوره پادشاهی شاپور یکم و بار دوم وقتی که پیروز مجبور شده بود، غرامت سنگینی را به هپتالیان بپردازد.مالیات ها و بهره  بالای وام ها باعث محدودیت بازرگانان در ایران عصر ساسانی می شد. بازرگانان در این زمره طبقات بالای اجتماع قرار نداشتند. برعکس آن در آسیای مرکزی آنها از احترام بیشتری برخوردار بودند.در دوره ساسانی طبقه اعیان زمیندار در راس هرم جامعه بودند اما در مناطقی همچون بخارا و سمرقند بازرگانان بزرگ مهم ترین نفوذ را در همه امور حکومتی داشتند.


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 24 آذر 1394برچسب:سکه های ساسانی,سکه ,دوره ساسانی,ساسانیان,پادشاهان ساسانی, | 19:26 | نویسنده : عارف بساکی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 53 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سه صفر هشتاد